مخاطب خاص!
چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۸ ق.ظ
من و تنهایی و سالی سه و حسی دلگیر
تا که تقویم ورق خورد و رسید این تقدیر
در چنین روز به من نعمت خواهر دادند
ده آذر... که تمام سال را نیست نظیر
مریمی نام تو و ، بعد تو خواهر شده ام
ای که داد آمدنت نام مرا هم تغییر!
نعمت خواهری و ، رحمت مادر پدری
خاندان را برکت داد همان طفل صغیر!👯
ای که هم بازی و هم راز و هم آهنگ من
این نشان داده دو جسمیم و یکی هست ضمیر
بلکه حتی نه دو جسمیم که با این اوصاف
ما همان یک نفریم، هم به صدا هم تصویر!👧👧
شرح این عشق و محبت که به تو می ورزم
نتوان یافت کسی را که بداند تفسیر💖
با چنین عشق و سروری به تو ای خواهرکم
کادویی بهر تولد بدهم... اما دیر!😅
این که تاخیر زیاد است و یا هدیه کم است
چون صفر بود و سفر، عذر مرا هم بپذیر😓
فکر کردی که من از یاد تو غافل بودم
حال در آینه بنگر که شدی غافلگیر!!!😆
و فقط محض خلاصی تو از عُجب و غرور
احتراما به تذکر: من امیرم تو وزیر!😎
94.9.22
توضیحات مفصل شعر :
-بنده سه سال از خواهرم بزرگتر می باشم!
-ده آذر تولدش بودش
-مریم
-صدا و چهره ی من و خواهر جان خیلی خیلی بسیار به هم شبیه است:|
- نه جانم دو قلو نیستیم دقت کن به اون سه سال:|
-روز تولدش اربعین بود...ماه صفر.... و ما هم در سفر کربلا...!
-این شعر و هدیه در شب اول ربیع الاول طی یک اقدام غافلگیر کننده براش اجرا شد و بهش داده شد!!
-خیلی عشق کردم چون اولین بار بود خواهرم رو اونقدر هیجان زده و خوشحال دیدم و اولین بار بود معنی گریه ی شوق رو فهمیدم...
دوستت دارم مریمم...
:)
دوستت دارم مریمم...
:)