سنگ ها ، همیشه هم بد نیستند!
جمعه, ۸ دی ۱۳۹۱، ۰۶:۱۵ ق.ظ
+پستِ وبلاگ سابق+
خدایا !
خیلی وقته که باهات خلوت نکردم...نمی دونم چم شده...ولی انگار خیلی غرق شدم...غرق خودم...دور و برم پر از آینه س...به هر طرف که نگاه می کنم...همه جا؛حتی بالای سرم...
خسته شدم از این همه " مَن "................
یادم افتاد به روزای خوبی که به جای هر کدوم از این آینه ها یه پنجره بود...یه پنجره رو به شرق، یکی رو به غرب، یکی این ور،یکی اون ور...یه دریچه هم بود...رو به آسمون...هر وقت دلم می گرفت به اون نگاه می کردم...خدا رو می دیدم و باهاش حرف می زدم...
بین این همه آینه زندانی شدم...می خوام فرار کنم...می خوام از خودم فرار کنم...فقط یه سنگ می خوام...می خوام همه ی این آینه ها رو بشکنم...
سنگ ها، همیشه هم بد نیستند...!